انیمیشن شجاع – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Brave 2012
کارگردانان و نویسندگان: برندا چاپمن و مارک اندروز. صداپیشگان: کلی مک دونالد (مریدا)، بیلی کانلی (پادشاه فرگوس)، اما تامپسون (ملکه الینور)، جولی والترز (جادوگر)، رابرت کولتران (لرد دینگوال) ۸۳ دقیقه. درجه نمایشی. PG
زمانی بود که آغاز اکران عمومی هر فیلمی از شرکت انیمیشنسازی پیکسار در حکم یک اتفاق بزرگ و پرهیجان برای دوستداران سینما، از هر سن و سالی، بود. فیلمهای کارتونی پیکسار از داستان اسباب بازی و شگفتانگیزها تا در جستجوی نیمو و بالا ملاکها و استانداردهای تولید انیمیشن را به مدارهای بالاتری سوق دادند. اما محصولات اخیر پیکسار، به ویژه ماشینها و همین فیلم شجاع، فاقد کیفیتهای همیشگی کارتونهای پیکساری هستند.
شجاع در نگاه اول شباهت زیادی به فیلمهای پرنسسی کلاسیک دیزنی – شرکت شریک پیکسار دارد. عناصر مشابه عبارتند از یک قهرمان پردل و جرأت، چند همراه حیوانی وفادار، یک جادوگر مرموز و سفر پرماجرایی که طی آن شخصیت اصلی ماجرا پرداخت میشود. حتی فیلم واجد چند تا آهنگ و ترانه هم هست. اما با یک نگاه دقیقتر و عمیقتر پی میبریم که فیلم برخلاف انیمیشنهای دیزنی و پیکسار، خوب نوشته نشده و فاقد آن روایی لازم است. فیلم با این خط داستانی نحیف و کم جان به سختی میتواند بیننده را درگیر ماجراهایش بکند. لحن فیلم نامتوازن و عبوس است. و این تلخی و عبوسی چیزی نیست که برای تماشاگران خردسال خوشایند یا قابل تحمل باشد. ریتم و ضرباهنگ فیلم گاهی وقتها به قدری کند میشود که با ملال و خستگی پهلو میزند. این کندی در ریتم هم به هیچ وجه خوشایند بچههایی نیست که به انیمیشنهای پر زرق و برق، پررنگ و جلا، پرتحرک و پرسروصدا عادت کردهاند یا عادت داده شدهاند.
پرنسس قصه مریدا (با صدای کلی مک دونالد) نام دارد. مریدا یک دختر موقرمز آتشپارهٔ اسکاتلندی است که زندگیاش در پی دریافت یک کادوی تولد دستخوش تغییر و تحول جدی میشود. کادویی که مریدا دریافت کرده یک کمان تیراندازی است. مریدا تحت الهاماتی که از این کمان گرفته تصمیم میگیرد که به بهترین تیرانداز کشورش تبدیل شود. در ادامهٔ ماجرا، مریدا را میبینیم که حالا به سن ازدواج رسیده است، مادر مریدا، ملکه الینور (با صدای اما تامپسون)، از او میخواهد که از بین سه نامزدی که توسط قبیلهاش برای ازدواج با او انتخاب شدهاند یکی را برای ازدواج انتخاب کند. مریدا هیچکدام از این سه نامزد بالقوه را نمیپسندد چرا که هر سهٔ آنها آدمهای احمق و نالایقی هستند. جدای از این، مریدا احساس میکند که برای خوشبخت شدن نیازی به هیچ مردی ندارد.
مریدا سپس سوار اسب مورد اعتمادش میشود و قدم به داخل جنگل میگذارد. او در جنگل دوستانی برای خودش پیدا میکند و سپس از طریق این دوستان به کلبهای هدایت میشود که ساکن آن یک جادوگر پیر مرموز (با صدای جولی والترز) است. مریدا از جادوگر تقاضا میکند که با استفاده از جادو و جنبل کاری کند که ملکه الینور دربارهٔ قضیهٔ ازدواج او تغییر عقیده بدهد. جادوگر این درخواست را اجابت میکند اما به دلیل بالا بردن ملاط طلسماش ملکه الینور تبدیل به یک خرس میشود. خوشبختانه طلسم مذکور را میتوان به طریقی باطل کرد. مریدا فقط دو روز برای این کار فرصت دارد. او به خانه باز میگردد تا با همکاری با مادر حالا خرس شدهاش طلسم جادوگر را باطل کند. اما یک مشکل دیگری هم وجود دارد: پادشاه پیر (با صدای بیلی کانلی)، میانهٔ خوبی با خرس جماعت ندارد زیرا چند مدت پیش یک خرس عصبانی یک پای پادشاه را نوش جان کرد. و مشکل دیگر اینجاست که جناب پادشاه نمیتواند همسر خود را که به شکل خرس در آمده تشخیص بدهد و در نتیجه هر آن احتمال دارد که وی خرس را- و در واقع نادانسته همسرش را بکشد…
رابطهٔ مادر و دختری مضمون محوری فیلم است اما این رابطه نمیتواند جای خالی قطب منفی قصه و همینطور جای خالی یک جذابیت عشقی (یا اصطلاحا ((لاو اینترست))) را کند. صحنههای مربوط به مناظر طبیعی اسکاتلند خیلی خوب و با لحاظ کردن جزئیات و ظرافتهای لازم نقاشی شده است. اما باید توجه داشت که این خصوصیتی که تا ده پانزده سال پیش عامل تعیینکنندهای در بالا بردن سطح کیفی فیلمهای کارتونی بود، در حال حاضر به لطف پیشرفتهای فنی، عمومیت یافته و دیگر مثل سابق شگفتانگیز یا تأثیرگذار نیست. آنچه فیلمهای کارتونی سطح بالا به آن نیاز دارند قصههای خوب نوشته شده و شخصیتهای خوب پرداخت شده است؛ عواملی که متأسفانه فیلم کارتونی شجاع بهرهٔ چندانی از آنها نبرده است.
اواخر سال ۲۰۱۰ که خبر ساخته شدن فیلم شجاع پخش شد مدیران شرکت پیکسار با افتخار هر چه تمام اعلام کردند که شجاع اولین فیلم بلند انیمیشنی است که توسط یک کارگردان زن ساخته میشود. برندا چاپمن که قبلا در سال ۱۹۹۱ روی داستان فیلم کارتونی دیو و دلبر کار کرده بود، کار تولید شجاع را آغاز کرد اما در میانهٔ کار به علت اختلاف بر سر وجوه خلاقهٔ کار استعفا داد و جای خود را به مارک اندروز سپرد. با این حال اسم خانم چاپمن به عنوان یکی از دو کارگردان فیلم در تیتراژ فیلم ذکر شده است. به این ترتیب میتوان تا حدی دلیل عدم توازنها و عدم یکدستیهایی را که در فیلم به چشم میخورد را تغییر ناگهانی کارگردان فیلم عنوان کرد.
منبع: نشریه دنیای تصویر