فیلم The Fabelmans اسپیلبرگ – معرفی و بررسی و نقد
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
نویسندگان: استیون اسپیلبرگ- تونی کوشنر
ستاره ها: میشل ویلیامز – گابریل لابل – پل دانو
شخصیترین اثر استیون اسپیلبرگ تا به امروز، فابلمنها ، داستانی نیمه اتوبیوگرافیک است که بر اساس دوران نوجوانی و اولین سالهای او بهعنوان یک فیلمساز ساخته شده است. این فیلمی است که کارگردان سالها بود که میواست آن را بسازد و سودای ساختش به سال 1999 برمیگردد، اما بهخاطر احترام به خانوادهاش تصمیم گرفت بیرون دادن آن را به تعویق بیندازد. با این حال، در سال 2023 زمان رونمایی آن فرا رسیده است.
سامی فابلمن جوان (گابریل لابل)، بزرگترین فرزند یک خانواده یهودی که همیشه به شهرهای جدید نقل مکان میکند، پس از اینکه والدینش او را برای دیدن بزرگترین نمایش روی زمین به سینما میبرند، عاشق فیلمها میشود . سامی با الهام گرفتن و مسلح شدن به دوربین پدرش، ماجراجویی خلاقانه خود را با ساختن فیلمهای خودش آغاز میکند و استعداد او شروع به جلب توجه میکند. همانطور که او بالغ میشود، زندگی موانع زیادی بر سر راه سامی ایجاد میکند، از قلدری، یهود ستیزی، برخوردهای عاشقانه و زندگی طوفانی در خانه با مادرش میتزی (میشل ویلیامز) و پدر برت (پل دانو)، و ما بینندگان در کنار آن هستیم.
اینکه بگوییم دریافت شخصی کارگردان به هر گوشهای از فیلم تزریق میشود، دست کم گرفتن قرن است: در طول فیلمبرداری، بازیگران به ویدئوهای خانگی، عکسها و خاطرات گذشته اسپیلبرگ دسترسی پیدا میکنند.
بینش در مورد نحوه تعامل خانواده صحنههایی که ما میبینیم و اینکه سمی برای اولین بار فیلمهای خودش را خلق میکند، در واقع بازآفرینیهای کاملی از دوران کودکی اسپیلبرگ است و رشد کارگردان آینده و رشد چشمهای سینماییاش.
ممکن است احساس کنیم که فابلمنها در کل، داستانی غمانگیز است، زیرا سامی نوجوان در مدرسه در معرض یهودستیزی قرار میگیرد، در حالی که او میبیند که خانواده ناکارآمد خود از هم میپاشد. خانه اما حس زیربنایی انعطافپذیری را دارد در برابر ناملایمات است که نتیجه را بسیار تحریککننده و تکاندهنده میکند. در این فیلم دانو و ویلیامز بهعنوان والدین سامی بهخاطر شخصیتهای متفاوتشان برای همزیستی با یکدیگر تلاش میکنند.
صحنههای پوچ محض با لحظاتی از خوش قلبی و هجوم عشقی که مقاومت در برابر آن سخت است متعادل میشود. بله، دوز زیادی از احساسات وجود دارد و دوربین ممکن است در معرض عینکهای رنگی اسپیلبرگ قرار گیرد، اینهاست که این فیلم به داستانی احساسی تبدیل میکند که روح را لمس میکند. فیلمی مملو از صمیمیت و انسانیت، طبیعتاً فابلمنها کارگردان را با آهنگساز جان ویلیامز نیز پیوند میدهد، که یک بار دیگر همان امتیاز فوقالعادهای را ارائه میکند که سینماروها انتظار داشتند.
این نوشتهها را هم بخوانید