فیلم هوپ اسپرینگز – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Hope Springs 2012

کارگردان: دیوید فرانکل
بازیگران: مریل استریپ (کِی)، تامی لی جونز (آرنولد)، استیو کارل (دکتر فلد)، حین اسمارت (دوست کِی)، بن راپاپورت (پسر کِی و آرنولد)، مارین ایرلند (دختر کِی و آرنولد). ۱۰۰ دقیقه درجه نمایشی: . PG-13
این که یک استودیوی بزرگ سینمایی مثل سونی حاضر به ساختن و عرضهی فیلمی شده که قصهاش دربارهی رابطهی زناشویی یک زن و شوهر شصت ساله است اتفاق عجیبی در سینمای آمریکاست. موضوع فیلم هوپ اسپرینگز به دشواری میتواند برای عامهی تماشاگران سینما یعنی نوجوانها و جوانها- جالب باشد. در فهرست سیاه بهترین فیلمنامههای فیلم نشدهی هالیوود، فیلمنامهی ونسا تیلور مدتهای زیادی بود که جا خوش کرده بود.
هیچ استودیوی بزرگی حاضر به سرمایهگذاری روی چنین پروژه پر ریسکی نبود. اما زمانی که اعلام شد مریل استریپ و تامی لی جونز نقشهای اصلی را بازی خواهند کرد، مقاومت سونی شکسته شد و پروژهی هوپ اسپرینگز کلید خورد و حالا سونی میتواند به این فیلم خوب بازی شده، پراحساس، اندیشه برانگیز و سرگرمکننده افتخار کند.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
موضوع فیلم هوپ اسپرینگز موضوعی است که در جامعهی ما عمومیت دارد. زن و شوهرهای میانسال پس از سپری کردن یک دورهی طولانی زناشویی از یکدیگر فاصله میگیرند و با این که کماکان در زیر یک سقف زندگی میکنند اما زندگیهای جداگانهای را در پیش میگیرند. کِی (مریل استریپ) و آرنولد (تامی لی جونز) برای مدت سیویک سال است که زن و شوهرند. اما این دو پنج سال گذشته هیچ رابطهی صمیمانهای با هم نداشتهاند. آرنولد صبحها از خواب بلند میشود صبحانهای را که همسرش برای او آماده کرده میخورد، به سر کار میرود، شب به خانه باز میگردد، شاماش را میخورد، تلویزیون را روشن میکند تا خواباش ببرد و بعد هم به اتاق خواب جداگانهی خودش میرود.
آرنولد مشکلی در این شیوهی زندگی نمیبیند اما کِی احساس میکند که زندگی زناشویی آنها به مانع برخورد کرده و آن آتش شور و شوقی که بین او و شوهرش وجود داشت رخت بربسته است. کِی در تلاش برای حل این مشکل اقدام به ثبت نام در جلسات مشاورهی اختصاصیای میکند که در شهر هوپ اسپرینگز در ایالت مین توسط تراپیست معروف به اسم دکتر فلد (استیو کارل) برگزار میشود.
آرنولد شرکت در این جلسات را که یک هفته به طول میکشد اتلاف وقت و پول تلقی میکند اما هنگامی که اصرار همسرش را میبیند، به اکراه میپذیرد. بقیهی فیلم اختصاص دارد به جلسات مشاوره در شهر هوپ اسپرینگز و دستورالعملهایی که دکتر فلد برای شعله ور ساختن دوبارهی زندگی زناشویی کِی و آرنولد به آنها میدهد؛ دستوراتی که آنها باید انجام بدهند…
فیلم هوپ اسپرینگز در کمال ظرافت میان کمدی و درام در رفت و آمد است، معدود فیلمسازانی هستند که از پس چنین کار مهمی برآیند و دیوید فرانکل یکی از آنهاست. فیلمهایی مثل این همواره با خطر گرایش به سمت ملودرام و سانتی مانتالیسم مواجهاند اما این یکی از افتادن در این ورطهها اجتناب کرده. هوپ اسپرینگز تقریبا هیچ قصهی فرعیای ندارد. حتی کاراکتر دکتر فلد هم فقط محدود به محیط کاری او و ارتباط حرفهایاش با کِی و آرنولد است. فیلم علاوه بر همهی اینها خیلی پردیالوگ است. این باعث شده که تامیلی جونز و مریل استریپ فرصت و زمان کافی برای ایفای نقشهایشان داشته باشند.
معمولا پردیالوگ بودن فیلم یک ایراد به شمار میرود مگر این که چنین فیلمی دارای بازیهای قوی و قدرتمندی باشد و خوشبختانه هوپ اسپرینگز دو بازی سوپر عالی از مریل استریپ و تامیلی جونز دارد؛ دو بازیای که از حالا بوی جایزهی اسکار میدهند، من تامیلی جونز را خیلی دوست دارم و تقریبا همهی فیلمهایش را دیدهام اما تصور میکنم بازی تامیلی جونز در فیلم هوپ اسپرینگز بهترین بازی او در دوران حرفهایاش است. مریل استریپ هم که طبق معمول در هر فیلمی که بازی میکند ما را از بابت توان بازیگریاش به حیرت میاندازد.
دیوید فرانکل، کارگردان فیلم هوپ اسپرینگز، همان کسی است که فیلم شیطان پرادا میپوشد را ساخت؛ فیلمی که در ۱۷ رشتهی اسکار نامزد دریافت جایزه شد. نگاه انسانی فرانکل به موضوع فیلماش – نگاهی که هرگز کاستی نمییابد- شایستهی اعتناست. او برای ما روشن میکند که مشکل کِی و آرنولد یک مشکل عام و فراگیر است و هر رابطهی زناشویی به دلیل گذر زمان میتواند به مانع برخورد کند اما مهم درک این واقعیت و تلاش برای برطرف کردن آن است و به راستی که حرف درست و منطقی و قابل فهمی است. فکر کنم فیلمهایی مثل این به همهی ما کمک میکند که زندگیهای بهتری برای خودمان و کسی که به عنوان همسر در کنارمان زندگی میکند فراهم بکنیم.
درست است که دو کاراکتر اصلی فیلم حدودا شصت سالهاند اما این فیلم برای زوجهای جوانتر هم حرفهای گفتنی بسیاری دارد. در پایان اگر بخواهم ایرادی بر این فیلم خوب بگیرم، موسیقی متن آن است که به نظرم در بسیاری مواقع ذهن تماشاگر را از موضوع منحرف میکند. فیلمی مثل هوپ اسپرینگز اساسا به موسیقی نیاز ندارد، آن هم یک موسیقی نسبتا پرسروصدا از نوع سافت راک.