فیلم فرار از نیویورک – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Escape from New York (1981)
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : لاری فرانکو و دبرا هیل.
کارگردان : جان کارپنتر.
فیلمنامهنویس : نیک کاسل و کارپنتر.
فیلمبردار : دین کیوندی.
آهنگساز(موسیقی متن) : آلن هوارت و کارپنتر.
هنرپیشگان : کورت راسل، لی وان کلیف، ارنست بورگناین، دانلد پلیزنس، آیزاک هیز، ایدریین باربیو، هاری دین استنتن و تام اتکینز.
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه.
سال 1977. با رشد چهارصد درصدی جرایم، منهتن به صورت زندانی سخت محافظت شده درآمده است. وقتی رئیسجمهور آمریکا (پلیزنس) در راه سفر برای شرکت در یک کنفرانس مهم سران، ربوده میشود و به دام گروههای مجرم میافتد، مسئول امنیتی، «باب هاک» (وان کلیف)، مواظف میشود او را ظرف بیست و چهار ساعت، پیش از پایان کنفرانس، بیابد او، «اسنیک پلیسکن» (راسل)، قهرمان سابق جنگ و محکوم فعلی را مسئول این کار میکند، با تضمین اینکه در صورت نجات رئیسجمهور عفو خواهد شد. برای حصول اطمینان از اطاعت «اسنیک»، دو الکترود را که در پایان مهلت مقرر منفجر خواهد شد، در گردن او قرار میدهند. «اسنیک» وارد قلمروی تبهکاران میشود و در آنجا از طریق دوست قدیمیاش، «کبی» (بورگناین)، در مییابد که رئیسجمهور به اسارت افراد «دوک» (هیز) درامده است.
پس از گریز از دست افراد گروه «دیوانهها»، که شبها از مخفیگاهشان در مترو خارج میشوند و به شکار انسانها میپردازند، «اسنیک» به کمک «کبی» به ملاقات «برین» (استنتن)، مشاور «دوک»، میرود. «اسنیک»، «برین» (که در واقع کسی جز هم سابق و خائن او نیست) و دختر همراهش، «مگی» (باربیو) را وادار میکند تا او را به مقر فرماندهی «دوک» در یک واگن متروک قطار ببرند. اما در انجا به دام میافتد و مجبور به مبارزهای مرگبار با قهرمانان مجروح میشود. «اسنیک» که پیروز شده، درجریان اغتشاشی که در نتیجه فراری دادن رئیسجمهور به دست «برین» و «مگی» رخ داده، موفق به فرار میشود. سپس به آنان میپیوندد تا با استفاده از نقشهای که «برین» در اختیار دارد، از آنجا خارج شوند.
«دوک»، که میخواهد از رئیسجمهور بهعنوان گروگانی برای تضمین عفو عمومی تمام مجرمان استفاده کند، به تعقیب آنان میپردازد. و در این تعقیب تنها «اسنیک» و رئیسجمهور جان به در میبرند. الکترودها خنثی میشوند و رئیسجمهور آماده شرکت در کنفرانس میشود، غافل از اینکه «اسنیک» نوار مهم همراه او را با یکی از نوازهای موسیقی «کبی» عوض کرده است.
این فیلم با هزینه هفت میلیون دلار، پُرخرجترین فیلم کارپنتر تا آن زمان به شمار میآید، اگرچه این مبلغ در قیاس با هزینه تولید دیگر فیلمهای افسانه – علمی هالیوود آن سالها، ناچیز به نظر میآید. موفقیت کارپنتر در اینجا حاصل فضاسازی او از «قلب جوامع متمدن»، نیویورکِ آینده (1977) – که عملاً در لوکیشنهائی در «سینت لوئیس» میزوری بازآفرینی میشود – بیعنوان شهری نیمیویران و تحت سلطه گروههای تبهکار است. ارائه چشماندازی سیاه از دنیای آینده در قالب شهری رو به تباهی، بعدها به صورتهای مختلف در آثار افسانه – علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
فیلم، مثل هر اثر افسانه – علمی خوب دیگر نه به «آینده» تکه به «حال» میپردازد: حضور و تأثیر «دارودسته»های مختلف جوانان، که در فیلم در قالب گروههائی مثل «دیوانهها» و افراد «دوک» تجلی یافتهاند، واقعیتی غیر قابل انکار در نیویورک آن سالها (اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980) به شمار میآمد. فیلم از این لحاظ سندیتی قابل قیاس با آثار «واقعگراتر» مثل: جنگجویان (والتر هیل، 1979) و آوارهها (فیلیپ کافمن، 1979) مییابد، هر چند به لحاظ نحوه ارائه دیدگاههای سیاسی / اجتماعی، از فیلم جمع و جورتر و به هر حال بهتر کارپنتر در چند سال قبل، جمله به کلانتری 13 (1977)، قدمیفراتر نمیرود. از امتیازهای فیلم، حضور باربیو (همسر کارگردان در آن زمان) در نقش زنی متهور و مصمم، یادآور زن نمونهای فیلمهای هوارد هاکس (معبود کارپنتر) است. کوشش کارپنتر برای تکرار توفیق این فیلم در فرار از لسآنجلس (1996)، حاصلی جز شکست نداشت.